تغیر مسیر یافته از - تفسیر تستری (سهل تستری)
زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

تفسیر تستری (کتاب)







«تفسیر التستری»، به زبان عربی اثر سهل بن عبدالله تستری فرزند عبداللّه تستری از ائمه صوفیه و اکابر متکلمین عصر خود است. تفسیر وی تفسیری است عرفانی در مورد برخی از آیات قرآنی که در قرن سوم هجری نوشته شده است. تفسیر تستری، متاثر از آرای عرفانی اوست و به مراتب اولیا و میزان دانش آنان به قرآن کریم عنایت دارد.


۱ - معرفی اجمالی مؤلف



تفسیر القرآن العظیم تفسیری بر مبنای تاویل، اثر ابومحمد سهل (۲۰۰ یا ۲۰۱ - ۲۸۳ ق) (تُسْتَر معرب شوشتر است) فرزند عبداللّه تستری یا شوشتری در قرن سوم هجری است. در شوشتر قبر وی مزار معروف است از ائمه صوفیه و اکابر متکلمین عصر خود بود. عرفان و تـصـوف را از دائی خـود محمد بن تسوار فراگرفت وی در مکه با ذوالنون مصری (او در قرن سوم می‌زیست و در سال ۲۴۶ وفات یافت، شخصیت معروف جهان تصوف) دیدار کرد و از وی استماع حدیث نموده و از او بهره فراوان گرفت. وی در بصره اقامت گزید و همانجا وفات یافت. وی قرآن را به‌شیوه صوفیان و اهل تاویل تفسیر می‌کرد و روش او، رفته رفته میان صاحبدلان و اهل ذوق رواج یافت. تستری از عارفان بزرگ، و در زهد و بی‌اعتنایی به زخارف دنیوی، کم‌نظیر بود و کراماتی به او نسبت داده‌اند. تفسیر مذکور قبلا در هندوستان چاپ گردیده و در چاپخانه السعادة قاهره تجدید چاپ گردیده است.
قاضی نوراللّه شوشتری در مجالس المؤمنین با استناد به گفته‌های او قائل به تشیع او شده است. این تفسیر قدیمی‌ترین تفسیر عرفانی قرآن به‌شمار می‌آید.
[۳] لاهوری، غلام سرور، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۱۶۳.
[۴] فرصت شیرازی، محمدنصیر بن جعفر، آثار عجم، ص۳۷۱.
[۵] سخاوی، علی بن احمد، تحفة الاحباب، ص۱۴۱.
[۷] انصاری، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیة، ص۲۰۶.
[۸] هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ۱۱۲.
[۱۰] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۶.
[۱۱] جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، ص۴۵.

این کتاب، با تحقیق و تصحیح محمد باسل عیون السود، در سال ۱۴۲۳ ق، توسط دار الکتب العلمیة، در بیروت، چاپ و منتشر شده است.
ذهبی می‌گوید: «معلوم است که شخص سهل، این تفسیر را تالیف نکرده است، بلکه آرا و نظریات تفسیری اوست که توسط محمد بن احمد بلدی (منسوبه به بلد: شهر آباد. این نام به جاهای متعددی اطلاق شده است؛ از جمله شهرکی در نزدیکی نسف (نخشب) و از جمله شهرهای معمور ماوراء النهر بوده است) عارف و محدث بزرگ از اهل نخشب و متوفای ۵۰۴ گردآوری شده است» که اخیرا (در سال ۱۹۰۸ م) در حجمی کمتر از ۲۰۰ صفحه در مصر به چاپ رسید. آثار و بیاناتی لابه‌لای تفسیر، مؤید این مطالب است که محقق، به برخی از آنها در صفحه ۱۲ مقدمه تحقیق، اشاره دارد.

۲ - معرفی اجمالی کتاب



کتاب، با مقدمه مؤلف آغاز شده و پس از آن، خطبه کتاب (مشتمل بر یک باب و یک فصل) و آن‌گاه متن تفسیر ذکر گردیده است. متن کتاب، موجز است و شامل همه آیات قرآن نیست، بلکه مؤلف برخی از آیات را به‌طور پراکنده گزینش کرده و تفسیر نموده است. تستری تنها به آیاتی پرداخته که تاویل در آنها راه داشته است یا به نظر وی می‌توان آنها را تاویل کرد. چون ابوبکر بلدی این تفسیر عرفانی کم‌حجم را جمع‌آوری کرده، غالبا هر مطلب را با عنوان قال ابوبکر: سئل سهل عن معنی آیة کذا فقال کذا آورده است. این کتاب، مقدمه کوتاهی دارد که در آن، معنای ظاهر و باطن و حد و مطلع آمده است. مولف در این مقدمه می‌گوید: آیه‌ای نیست مگر آنکه ظاهری دارد و باطنی و حدی دارد و مطلعی. ظاهر همان تلاوت آن است و باطن، فهم معانی آن. حد، یعنی حلال و حرام و احکام دیگر؛ و مطلع اشراقاتی است که از سوی خداوند افاضه می‌شود. علم به ظاهر، فراشمول است و همگان از آن بهره‌مندند ولی فهم باطن ویژه خواص است.
در جای دیگر می‌گوید: سهل گفت: خداوند هیچ ولیی در امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برنگزید مگر آنکه ظاهر یا باطن قرآن را به او آموخت. به او گفتند: ظاهر را شناختیم؛ باطن کدام است؟ گفت: فهم قرآن (درک حقایق قرآن) که مقصود اصلی همان است.
محقق، در مقدمه، از زندگی مؤلف، آثار وی و تفسیر مورد بحث سخن گفته است. در خطبه کتاب، از ویژگی‌های جویندگان فهم قرآن و «بسم الله الرحمن الرحیم» بحث شده است.
از آرای تستری برمی‌آید که در تفسیر، قایل به «بطن داشتن» قرآن کریم است، اما سخت باطن‌گرا نیست. تفسیر تستری، متاثر از آرای عرفانی اوست و به مراتب اولیا و میزان دانش آنان به قرآن کریم عنایت دارد.

۳ - روش تفسیر



وی، در بسیاری از موارد به تفسیر اشاری و رمزی بسنده نکرده، به معانی ظاهری آیات نیز می‌پردازد و سپس اشارت و تاویل آن‌ها را بیان می‌دارد و هنگام تبیین معانی اشاری، به اجمال سخن می‌گوید و مطلب را رسا و روشن بیان نمی‌کند؛ گاه نیز مطالبی می‌گوید که به‌نظر نمی‌آید مراد خداوند، همان‌ها باشد. نمونه‌های زیر شاهد این مدعاست:

۳.۱ - روش تفسیر بسمله


در تفسیر بسمله ، می‌گوید: «باء، بهاء خداست. سین، سناء (پرتو و روشنایی) اوست و میم، مجد و عظمت اوست»، سپس می‌گوید: الله، اسم اعظم الهی است که همه اسماء و صفات را دربردارد؛ میان الف و لام آن، حرفی نهفته است که غیبی از غیب است و به‌سوی غیب متوجه است و سری از سر است و رو به سوی سر دارد و حقیقتی از حقیقت است و به حقیقت نظر دارد. کسی جز آن‌که از آلودگی‌ها پاک است و از حلال به‌اندازه نیاز توشه برگرفته است، آن را درک نمی‌کند.
رحمان اسمی است که خاصیت همان حرف پنهان میان الف و لام را در خود نهان دارد؛ رحیم، کسی است که در آغاز؛ با آفرینش و در ادامه، با دادن رزق و روزی بندگان، به آنها مهربانی می‌ورزد؛ مهربانی و رحمتی که از علم ازلی او سزاوارتر است.
الم را نیز با همین شیوه تفسیر می‌کند. ابوعبدالرحمن سلمی و دیگر مفسران صوفی مسلک پس از وی، از روش او (تستری) پیروی کردند.
[۱۵] سلمی، ابوعبدالرحمن، حقائق التفسیر، ص۹.


۳.۲ - تاویل آیه برخلاف ظاهر آیه


۲. چه بسا مواردی که تستری، آیه را تاویل کرده که ظاهر عبارت، آن را برنمی‌تابد و تنها ذوق صوفیانه، او را به چنین تاویلی واداشته است؛ از جمله، در تفسیر آیه «و لا تقربا هذه الشجرة؛» می‌گوید: خداوند، در حقیقت، معنای خوردن را (از این آیه) اراده نکرده است؛ بلکه مقصود همت گماشتن است؛ یعنی همت خود را صرف چیزی جز من نکن ... ولی آدم از همت گماشتن به غیر او (خدا) در امان نماند و در نتیجه دید آنچه دید (آن بلا به سرش آمد). .. همچنین است حال کسی که مدعی تصاحب چیزی باشد که بر او روا نباشد؛ و با توجه به میل و هوای نفس خود، به آن دل بندد. آنگاه خداوند او را به خودش و آنچه نفسش به آن خو گرفته و فریفته شده، وا می‌گذارد؛ مگر آنکه خداوند به او عنایتی کند و او را نگاه دارد و در برابر دشمن و نفس او را یاری کند ... آدم، هنگامی که در بهشت بود، از‌ اندیشیدن به خلود و جاودانگی و تکیه بر تدبیر خود، مصون نماند. ندیدی که بر اثر همین اعتماد بر وسوسه نفس، چه بر سر او آمد؟ شهوت و هوای نفس، بر علم و عقل و روشنایی دل او چیره گشت؛ که خداوند، پیشتر، مقدر کرده بود؛ همان‌گونه که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: هوای نفس و شهوت بر دانش و خرد، چیره می‌گردند.

۳.۳ - تفسیر ظاهری و باطنی آیات


مؤلف، در برخی موارد، نخست، به تفسیر ظاهری آیه و سپس به تفسیر باطنی آن می‌پردازد و سوانح (سوانح، جمع سانحه: خاطره، چیزی که ناگهان بر صفحه ذهن پدید می‌آید و گمان می‌رود نورها و تجلیات افاضه شده است) و خاطره‌های صوفیانه خود را به مناسبت، در تاویل آیه به‌کار می‌برد؛ از جمله، در تفسیر آیه ۳۶ سوره نساء : «و الجار ذی القربی و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبیل؛ »، پس از بیان معنای ظاهری آن می‌گوید: و اما باطن آیه: جار ذی القربی؛ همسایه نزدیک همان قلب است و جار جنب؛ همسایه دور همان طبیعت است و صاحب بالجنب؛ همسفر و رفیق راه عقلی است که به شرع گرویده و رو آورده باشد و ابن سبیل؛ رهسپار و مسافر همان جوارح (جوارح، جمع جارحه، به اعضای فعال بدن می‌گویند مانند چشم و گوش و زبان و دست و پا) و اعضای بدن انسان است که در راه اطاعت کوشاست.
در تفسیر آیه «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس؛» می‌گوید: خداوند، جوارح (اعضای بدن) را به خشکی، و قلب را به دریا مثل می‌زند و سود و زیان این دو (قلب و اعضای بدن) بیشتر و فراگیرتر از خشکی و دریاست. این است تاویل و باطن آیه؛ نمی‌بینی (نمی دانی) که قلب را از آن‌جهت قلب نامیدند که همواره در تقلب (تپش) و دگرگونی است و بسیار ژرف است؟.
در تفسیر آیه «ان اول بیت وضع للناس؛» می‌گوید: منظور، مکه مکرمه است و این تفسیر ظاهری آیه است؛ ولی باطن آیه، رسول خداست که هر کس خداوند بذر توحید را در دلش کاشته است به او می‌گرود.

۳.۴ - راهنمایی مخاطب به مکارم اخلاق


تستری می‌کوشد تا در وادی اخلاق و تزکیه نفس گام نهد و راه پاکی قلب و آراسته شدن به مکارم اخلاق را (آن‌گونه که قرآن می‌گوید) ارائه کند؛ هرچند از طریق رمز و اشاره؛ مثلا در تفسیر آیه ۱۴۸ سوره اعراف: «و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار؛» می‌گوید: «عجل (گوساله)، هر آنچه برای آدمی فراهم شود (از مال و منال و اهل و عیال) است و آدمی از آن رهایی ندارد، جز با فنا کردن تمامی لذایذ و بهره‌های جسمانی؛ همان‌گونه که عبادت کنندگان گوساله، جز با کشتن خویش رهایی نیافتند.».
در تفسیر آیه‌های ۸۲-۷۸ سوره شعراء : «الذی خلقنی فهو یهدین و الذی هو یطعمنی و یسقین... یوم الدین؛ که خداوند از زبان ابراهیم (علیه‌السّلام) بیان می‌کند، می‌گوید: «الذی خلقنی فهو یهدین» یعنی کسی که مرا برای عبودیت آفریده است، هرآینه مرا از لذت ایمان، غذا می‌دهد و از شراب توکل و غنا سیراب می‌کند. «و اذا مرضت فهو یشفین»؛ یعنی اگر با تکیه بر غیر او و به سوی غیر او حرکت کنم، اوست که مرا بازمی‌دارد و هرگاه به سوی خواسته‌های دنیوی رغبتی نشان دهم، مرا نگاه می‌دارد. «و الذی یمیتنی ثم یحیین»؛ یعنی دل مرده مرا با یاد خویش زنده می‌دارد. «و الذی اطمع ان یغفر لی خطیئتی یوم الدین»؛ ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام)، سخن خود را از روی ادب، بین خوف و رجاء بیان می‌کند و آمرزش را بر خدا واجب نمی‌داند.»
در مواردی از این دست، در مناسبت‌های مقتضی، از پند و‌ اندرز و توجه دادن به تهذیب نفس و تحلیه به مکارم اخلاق فروگذار نکرده است و در این راه از داستان‌های آموزنده زندگانی صالحان و آثار نیک گذشتگان نیز شاهد می‌آورد و گاه، به دفع اشکالاتی که ممکن است بر ظواهر قرآن وارد کنند می‌پردازد؛ روی هم رفته، روش خوب و پسندیده‌ای است که نزد بیشتر مفسران نیک‌اندیش و سلامت پیشه اهل ذوق و عرفان یافت می‌شود و در این راه موفق بوده‌اند.

۴ - نقل اقوال تستری



در خاتمه، یادآوری می‌شود که اقوال تفسیری تستری مورد توجه و اهتمام صوفیه و عرفا بوده و اقدام به تدوین آن نموده‌اند. از کتب مشهوری که اقوال و آرای تستری را در خود جای داده‌اند، «قوت القلوب» ابی‌طالب مکی و «حلیة الاولیاء» ابونعیمِ اصفهانی را می‌توان نام برد که با کمال امانت در حفظ اقوال ایشان تلاش داشته‌اند.
روش تستری پس از وی، توسط ابوعبدالرحمان سلمی و دیگر مفسران صوفی مسلک پیگیری شد. دکتر کمال جعفر معتقد است که ابوبکر بلدی، تفسیر تستری را به روایت پدر خود، ابونصر اخذ نموده و به ترتیب سوره‌ها مرتب کرده و برخی روایات تاریخی و سیره شخصی تستری را نیز به آن افزوده است.
[۳۱] خرمشاهی، بهاء‌الدین، دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۳۶.
[۳۲] خرمشاهی، بهاء‌الدین، دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۶۱۶.
[۳۵] منیع عبدالحکیم محمود، منابع المفسرین، ص۲۹.


۵ - وضعیت کتاب



تفسیر تستری، چاپ‌های زیادی به خود دیده است. نسخه حاضر، توسط محمد باسل عیون السود، تحقیق، تصحیح، مقدمه‌نویسی و تعلیقه‌نگاری شده است.
پاورقی‌های این نسخه، از محقق بوده و بیشتر به ذکر مصادر، شرح مختصر افراد و نسبت اقوال پرداخته است.
فهرست‌های نه‌گانه، شامل فهرست آیات شاهد، احادیث قدسی، احادیث نبوی، اقوال و آثار، اعلام، اشعار، مواضع و شهرها، مصادر و مراجع و محتویات در پایان کتاب ذکر شده است.

۶ - پانویس


 
۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۸۴.    
۲. ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۱۸۹- ۲۱۲.    
۳. لاهوری، غلام سرور، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۱۶۳.
۴. فرصت شیرازی، محمدنصیر بن جعفر، آثار عجم، ص۳۷۱.
۵. سخاوی، علی بن احمد، تحفة الاحباب، ص۱۴۱.
۶. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۳۴۲.    
۷. انصاری، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیة، ص۲۰۶.
۸. هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ۱۱۲.
۹. سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج۲، ص۶۳۵.    
۱۰. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۶.
۱۱. جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، ص۴۵.
۱۲. ابن خلکان، احمد بن ابراهیم، وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۲۹-۴۳۰.    
۱۳. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۱۹.    
۱۴. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر التستری‌، ص۲۲.    
۱۵. سلمی، ابوعبدالرحمن، حقائق التفسیر، ص۹.
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۳۵.    
۱۷. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۲۹.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۱۹. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۵۳.    
۲۰. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۲۱. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۱۲۱.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۲۳. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۵۰.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۲۵. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۶۷.    
۲۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۸ ۸۲.    
۲۷. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۱۱۵.    
۲۸. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر تستری، ص۱۰۶.    
۲۹. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۲۸۳.    
۳۰. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۲۸۳.    
۳۱. خرمشاهی، بهاء‌الدین، دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۳۶.
۳۲. خرمشاهی، بهاء‌الدین، دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۶۱۶.
۳۳. معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۸۳.    
۳۴. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۲۸۲.    
۳۵. منیع عبدالحکیم محمود، منابع المفسرین، ص۲۹.


۷ - منبع



معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۸۳-۳۸۷.    
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفاسیر قرن سوم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۰.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.